طراحی معماری
همه ما در میانهی زندگی فرصتهایی را پیدا میکنیم که با خودمان خلوت کنیم و با تفکراتمان، رویاهایمان، تجاربمان. و خواستههایمان، صادقانه و بیپروا روبرو شویم. از زمانی که شناختی از خود پیدا کردهام، اندیشهی معماری و طراحی نه به عنوان شغل، منبع. درآمد، حرفه، مهارت و یا جایگاه اجتماعی، بلکه به عنوان قسمتی از روح (Part of my soul) در من وجود داشته است.
هر بار که به هر دلیلی و در جستجوی چرایی، در درونم به جستجو پرداختم، چرایی پرداختن به طراحی، قویتر و منسجمتر و با طراوتتر شده است.
پاسخگویی به چالشها با طراحی معماری
ما برای احساس رضایت و شادمانی در زندگیمان میباید به دنبال معنا، دلیل و چرایی چیزهایی باشیم که احساسات و شور و اشتیاق زیادی در ما ایجاد میکند.
رویکرد حل مسئله، خلاقیت در پاسخگویی به چالشها و ساختن چیزهایی که زاییدهی ذهن و فکر ماست، بیشترین و بهترین دلیلی است که اشتیاق ما را برای زندگی فراهم میسازد و همگی این موارد در طراحی معماری جمع شده است.
هیچ وقت روحیهی رقابتی و یا ایدهآلگرایی را در خودم سراغ نداشتهام و همواره به دور از. بازار رقابتی به موضوعهایی پرداختم که تجربهای جدید و متمایز و چالشهایی را در ذهنم برای کلنجار رفتن و پیداکردن راه حل، بوجود آورده است.
از دیدگاه شخصی، تجربه کردن و آموختن، آزمودن و ایجادکردن در عرصهای مشهود و تغییر در آنچه که در زندگی احساس میکنیم. عالیترین و پیچیدهترین احساسی است که میتوان هر روزه به آن پرداخت.
هنر، خلاقیت و ساختن، برای معماری
دور شدن از رنج سرگشتگی و رسیدن به شوریدگی و سرمستی، پیدا کردن لنگرگاهی مطمئن در تلاطمها و فراز و نشیبهای زندگی، ” آن” چیزی است که نوع بشر را به آزمون وخطا و تلاش مداوم برای یافتن چرایی زندگی وا میدارد. اما هنر، خلاقیت و ساختن میتواند مسیر رسیدن به این احساس بادوام و متعالی باشد که البته برای من به قطعیت رسیده است.
طراحی معماری قسمتی از تفکر، تجربه، زیست و هویتی است که در خود میشناسم. بزرگترین انگیزهای که هر روز صبح من را از بستر خواب به شروع مجدد زندگی وا میدارد. این، پرداختن به چیزی است که بیش از همه چیز از آن لذت میبرم. به من شور و اشتیاق مواجه شدن با زندگی و چالشهای آنرا میدهد.
طراحی معماری ایکیگایی زندگی من است.
